درس های اخلاق(3)
بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 6/9/92، مطابق با بیستوسوم محرم 1435 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
شناخت مقدم است یا محبت؟
گاهي اين سؤال مطرح ميشود که آیا شناخت مقدمه محبت است يا محبت مقدمه شناخت؟ به بیان سادهتر، اینکه ميگوييم دنبال بیشتر کردن محبتمان به خدا هستیم، به این معناست که محبتي هرچند اندک داريم، اما ميخواهيم بيشتر شود و برای بیشتر شدن آن به دنبال معرفت هستیم. بنابراین محبت بر معرفت مقدم است. از سوی دیگر انسان تا چيزي را نشناسد، آن را دوست نميدارد. پس برای همان محبت اولیه نیز شناخت لازم است. حال سؤال ميشود که آیا شناخت مقدم است يا محبت؟ به بیان دیگر پرسش را به صورت کلیتری بیان میکنیم. همه میدانیم که دو عامل شناخت و اراده در افعال ارادي انسان مؤثر است. حال آیا بايد اول شناخت داشته باشيم تا اراده پيدا شود يا باید اول اراده پیدا کنیم، تا شناخت حاصل شود؟ در پاسخ باید گفت که رابطه بين اين مسایل يک رابطه زيگزاگي است و خداوند مرتبهای از آن را مجانی به انسان ميدهد. اگر انسان از آن درست استفاده کرد، نتيجهاي بر آن مترتب ميشود، و اگر باز از آن نتیجه درست استفاده کرد، باز طرف دیگر تقويت ميشود. در طبيعت هم اين رابطه وجود دارد. یک درخت را فرض کنید؛ برگهای این درخت باید از هوا، نور و حررات استفاده کنند تا اين درخت زنده بماند. برگهای درخت بهخصوص هنگام باران رطوبتها را ميگيرند و به ساقه منتقل ميکنند. ساقه این رطوبت را به ريشهها منتقل میکند و در آنجا زمينه فراهم شدن غذاي گياهي فراهم ميشود. این غذا از ريشه بالا ميرود و از راه ساقه به شاخه و سپس به برگها میرسد و برگها رشد ميکنند و درخت شکوفه ميدهد و شکوفهها گل ميشود و گلها ميوه ميدهد. اگر از بالا باران نيايد درخت خشک ميشود و ريشه نیز ديگر کاري نميکند و کمکم خشک ميشود. باران، نور آفتاب و هوا از بالا به برگها میرسد و به ریشه انتقال پیدا میکند، ولي باز از ريشه مواد غذایی به خود برگها برميگردد. باز مجددا همين کار تکرار ميشود. کمالات و ارزشهاي انساني نیز غالبا اين رابطه زيگزاگي را دارند؛ يکي مقدمه براي ديگري است. وقتي آن فراهم شد، زمينه براي رشد اولي بيشتر فراهم ميشود. رابطه ایمان و عمل نمونهای روشن از این ارتباط است. ابتدا انسان ايماني پيدا ميکند و به مقتضاي آن ايمان عملي انجام ميدهد. وقتي عمل را انجام ميدهد، ايمانش تقويت ميشود و با تقویت ايمان عمل بهتر و بيشتري انجام ميدهد. اين رابطه هر قدر ادامه پيدا کند موجب رشد و باروري بيشتر ميشود و انسان به کمالات بيشتري ميرسد. اين رابطه گاهي بي واسطه و آشکار است، اما گاهي نیز واسطه ميخورد و نوعی دور پنهان دارد.
شناخت، شرط لازم
به هر روی، ما باید راه کامل کردن محبت مان را بدانیم. بنابر این اگر بگوييم براي ادامه راه تکامل، تقرب، بندگي، محبت و کسب همه ارزشهاي متعالي الهي، نيازمند تقويت معرفت هستيم، سخني به گزاف نگفتهايم؛ البته بايد توجه داشته باشيم که علم و معرفت علت تامه نيست. معرفت زمينه را براي رشد فراهم ميکند، اما به شرط اينکه همت و اراده انسان به آن اضافه شود و خواست هم روي آن بيايد. وگرنه ممکن است اثر معکوس بدهد، همانطور که همان آبي که موجب حيات ميشود به این علت که عوامل ديگر به آن ضميمه نشده، ريشه را ميپوساند و نه تنها موجب رشد درخت نمیشود بلکه ريشه هم از بين ميرود. ولي به هر حال براي اینکه انسان بتواند راهی الهی را طی کند و به کمالات خداپسند برسد، کسب معرفت و ازدياد علم و شناخت شرط لازم است.
از خداي متعال درخواست ميکنيم به برکت سيدالشهدا صلواتاللهعليه و اصحاب فداکارش و کساني که محبت امام حسين را در دل دارند و اين روزها و امثال اين روزها با تمام وجودشان در راه عشق امام حسين حرکت ميکنند، به ما عنايتي کند که بر معرفت و محبتمان افزوده بشود و بتوانيم راهي را پيش بگيريم که به کمال بيشتر و رضايت بهتر الهي منجر شود.
وصلي الله علي محمد و آله