درس های اخلاق(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 6/9/92، مطابق با بیستوسوم محرم 1435 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيفزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
مراتب ایمان و ارتباط با خدا
پرسشی که مطرح میشود این است که با اینهمه گرفتاریهای دنیا، زد و خوردها و رقابتها در مال و منال و پست و مقام، چگونه با خدا ارتباط پيدا کنيم؟ همه ما دوست داریم بهرهاي از این مراتب داشته باشيم؛ چه کنیم تا محبت خدا در دل ما جايگزين بشود و همه چيزهای دیگر را فراموش کنيم و همه کارهایمان برای خدا باشد؟ همانگونه که بارها گفتهایم، ارزشهاي الهي که در قرآن و روايات مطرح ميشود و ادله عقلي نیز آنها را تأييد ميکند، دارای مراتب است. ايمان مراتبي دارد و ما نیز به همان اندازه که ايمان به اين حقايق داریم، دلمان پر ميزند که به اين مراتب راهي پيدا کنيم و شباهتي به اولیای خدا پيدا کنيم. نمونههايی که از انواع آن ذکر کردیم نیز نشانه اين است که محبت مراتب زيادي دارد. یک مرتبهاش اين است که ما ميتوانيم لااقل آن را ادعا کنيم، يک مرتبه نیز محبت ابراهيم است و بين اين مبدأ و آن منتها مراتب بسياری است که دقیقا نميشود گفت چند مرتبه است. اگر کسي ادعا کند که چون هر امتدادي قابل تقسيم به بينهايت است، اين مراتب نیز بالقوه بينهايت هستند، سخن اشتباهی نگفته است. سير از اين مبدأ به آن منتها ـ که اجمالا ميدانيم چيزي هست و تفصيلا آن را نميشناسيم ـ سيری تدريجي و طولاني ميطلبد و اینگونه نیست که به وسیله آمپول یا تزریقی انسان بهخود بیاید و ببيند مثل حضرت ابراهیم شده است. بايد زحمت کشيد، راه را شناخت و کوشید و همت به خرج داد، تا مراحلي از آن کمال را طي کرد. چه کنيم که بتوانيم در اين مسير پيش رويم و محبتمان به خدا و اولياي خدا بيشتر شود؟
محبت اولیاءخدا، شعاعی از محبت خدا
محبت اولياي خدا شعاعي از محبت خداست. ما امام حسين علیهالسلام را به این دلیل دوست داریم که بنده محبوب خداست. در روايتي هست که نوجواني که هنوز به سن تکليف نرسيده بود در راه، خدمت پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله رسيد و به تماشای حضرت ایستاد. خيره خيره به ایشان نگاه میکرد تا حضرت رسيدند. عرض کرد من خيلي شما را دوست دارم. حضرت ايستادند و از او پرسیدند: من را بيشتر دوست داري يا پدرت را؟ گفت: به خدا قسم شما را بیشتر دوست دارم. پرسیدند: مرا بيشتر دوست داري يا مادرت را؟ گفت: به خدا قسم شما را. پرسیدند مرا بيشتر دوست داري يا خدا را؟ گفت: استغفر الله! من شما را نیز به خاطر خدا دوست دارم؛ چيزي را نمیشود بیشتر از خدا دوست داشت. شما فضاي فرهنگي آن زمان را در نظر بگيريد! پیامبر صلیاللهعلیهوآله چگونه مردم را تربيت کرده است که يک نوجوان دهـ دوازده ساله اينگونه صحبت ميکند؟! عشق به امام حسين علیهالسلام و اين همه فداکاريهای مردم برای ایشان، بهخاطر این است که امام حسين دوست خدا و بنده شايسته او بود. ما براي اينکه راه محبت الهی را طي کنيم، بايد شناخت داشته باشيم و بدانيم باید چه کنیم تا محبتمان به خدا بيشتر بشود؛ البته اجمالا ميدانيم که همه کمالات به دست خودش است و او بايد افاضه کند، ولی ما نیز بايد زمينه و لياقت آنها را کسب کنيم.