موسسه آموزش عالی مجتهده امین(ره)- استان اصفهان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

در محضر استاد آیت الله جوادی آملی(2)

21 آبان 1393 توسط عسگری


بين شيوه‌ها و روشهاى تفسيرى با موضوعات مختلف تفسيرى تفاوت است. در تفسير، در مورد ‏موضوعات مختلف كاوش مى‌شود. مانند آن كه برخى مسائل و موضوعات ادبى قرآن را محور بحث قرار ‏مى‌دهند و بعضى به نكات فقهى قرآن مى‌پردازند و آيات الاحكام را مى‌نگارند و برخى ديگر به آيات مربوط به ‏معارف مى‌پردازند، مثلاً، زمخشرى به مسائل ادبى و خواجه عبدالله انصارى به مباحث عرفانى

چه تفاوتى بين روشهاى تفسيرى با موضوعات مختلف تفسيرى وجود دارد؟


جواب:
بين شيوه‌ها و روشهاى تفسيرى با موضوعات مختلف تفسيرى تفاوت است. در تفسير، در مورد ‏موضوعات مختلف كاوش مى‌شود. مانند آن كه برخى مسائل و موضوعات ادبى قرآن را محور بحث قرار ‏مى‌دهند و بعضى به نكات فقهى قرآن مى‌پردازند و آيات الاحكام را مى‌نگارند و برخى ديگر به آيات مربوط به ‏معارف مى‌پردازند، مثلاً، زمخشرى به مسائل ادبى و خواجه عبدالله انصارى به مباحث عرفانى نظر دارد، اين ‏گونه از اختلافات مربوط به روشهاى تفسيرى نيست.‏ روش، راه تفسير است و بين راه تفسير با موضوعات تفسيرى تفاوت است. انواع مختلف راه و روش ‏تفسيرى، گاه در محدودهٔ ظواهر قرآنى است كه به ظاهر يك يا چند آيهٔ و يا به ظواهر همهٔ آيات در قياس با ‏يكديگر نظر مى‌شود و گاه نيز از راه سير باطنى، معانى قرآن و همچنين مقيّدات و مخصصات و مانند آنها اظهار ‏مى‌گردد.‏ روشها و مناهج تفسيرى در طول يكديگر قرار دارند و سرآغاز همهٔ روشها حجّيت ظواهر است. و به ‏همين دليل بايد به گونه‌اى در خدمت قرآن باشيم كه ظواهر را اصل قرار دهيم ليكن نه به اين صورت كه غير ‏ظاهر را نفى نمائيم.‏ در رواياتى كه از وجود مبارك پيامبر اكرم (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) و از ائمه معصومين (عليهم‌السّلام) رسيده ‏است لطايف فراوانى از آيات قرآنى استفاده شده است كه همهٔ آنها ضمن آن كه نفى كنندهٔ ظاهر قرآن ‏نيست، با سرپل قرار دادن ظواهر در طول يكديگر قرار مى‌گيرند، نمونه‌اى از اين روايات را مرحوم صدوق در ‏توحيد از امام صادق (عليه‌السّلام) نقل مى‌نمايد كه يكى از شاگردان حضرت در مورد «ابوالقاسم» كه كنيهٔ ‏پيامبر (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) قرار گرفته است پرسش نمود و گفت: چرا پيامبر (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) را ابوالقاسم ‏مى‌گويند؟ امام (عليه‌السّلام) فرمود: به دليل اين كه رسول الله (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) فرزندى به نام قاسم داشت او ‏عرض كرد: اين را مى‌دانم و بيش از اين براى من بفرماييد و امام در پاسخ، مطلبى را فرمود كه با سه مقدّمه ‏تبيين مى‌شود.‏ اوّل: حضرت على (عليه‌السّلام) شاگرد پيامبر بوده و علوم فراوانى را از ايشان استفاده كرده است.‏ دوّم: رابطهٔ استاد و شاگرد رابطهٔ پدر و فرزند است. يعنى شاگرد به منزلهٔ فرزند روحانى استاد است و ‏نتيجه اين دو مقدّمه اين مى‌شود كه على بن ابيطالب كه شاگرد پيامبر (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) است به منزلهٔ ‏فرزند ايشان بوده و پيامبر به منزلهٔ پدر او است.‏ پس از اين امام (عليه‌السّلام) به مقدمه سوم اشاره مى‌فرمايند به اين بيان كه، على بن ابيطالب قسيم ‏بهشت و دوزخ است و تقسيم بهشت و دوزخ به عهدهٔ ايشان است و او به اذن خداوند به جهنم دستور ‏مى‌دهد تا دشمنان او را فراگرفته و از دوستان او برحذر باشد، چون سوال كننده به سه مقدّمهٔ فوق اذعان ‏نمود، آن گاه امام (عليه‌السّلام) اين نتيجه را گرفت كه پس على (عليه‌السّلام) قاسم و پيامبر ‏‏(صلّى‌الله‌عليه‌وآله) كه به منزلهٔ پدر است ابوالقاسم مى‌باشد.‏ معناى لطيف فوق را كه مرحوم صدوق در كتاب توحيد نقل مى‌كند هرگز از ظاهر لفظ ابوالقاسم نمى‌توان ‏استنباط كرد، ليكن اين معنا خلاف ظهورى نيست كه در تفسير اول امام (عليه‌السّلام) مورد نظر بود. زيرا ‏اين تفسير دوم در طول آن بوده و مزاحم با آن نيست.‏ برخى از مشايخ ما (رضوان‌الله‌تعالى‌عليهم) مى‌فرمودند اگر سائل حوصلهٔ بيشترى به خرج مى‌داد و ‏تقاضاى توضيح و بيان بيشتر را مى‌كرد، امام (عليهم‌السّلام) معناى ديگرى را كه در طول دو معناى سابق بود ‏اظهار مى‌داشت.‏ اين گونه از تفاسير كه در طول تفسير نخستين حاصل مى‌گردد از ظاهر لفظ فهميده مى‌شود مبتنى بر ‏روشى است كه مفسّر از راه تهذيب نفس و تزكيه به دست مى‌آورد، مفسّر آنچه را از اين راه دريافت داشته ‏ديگر بار به لفظ اظهار مى‌دارد و مستمع آن را مى‌فهمد.‏ خداوند سبحان با برخى سخن مى‌گويد و با عده‌اى حرف نمى‌زند او كه به همه چيز بينا است «إنّه بكلّ ‏شيء بصير»(1) نظر عنايت و لطف خود را از گروهى باز مى‌گيرد.چه اين كه در قيامت نيز نظر خود را از آنها ‏بر گرفته و با آنها تكلم نمى‌كند. «لا يكلّمهم الله و لا ينظر اليهم يوم القيامة و لا يزكيهم» يعنى؛ در روز ‏قيامت با آنها سخن نمى‌گويد و به ايشان نمى‌نگرد و آنها را تزكيه نمى‌كند.‏ كسانى كه اصحاب خاص حق هستند از گفتگوى با خداوند بهره مى‌برند و آنها سخن خدا را كه در هنگام ‏تلاوت آيات قرآن در باطن و دل آنها ظهور مى‌نمايد در مى‌يابند و اين نكته را نيز در مى‌يابند كه اين گفتار از ‏القائات شيطانى نبوده و از راه ديگرى نيامده است و آن گاه القائات الهى را كه از اين طريق به دست آورده‌اند ‏با الفاظ و مفاهيم به ديگران منتقل مى‌كنند.‏ تجلّى خداوند سبحان در قرآن و كورى بندگان نسبت به آن كه در نهج‌البلاغه آمده است، اشاره به روش ‏تفسيرى كسانى دارد كه در هنگام تلاوت آيات از آن تجلّى بهره برده و در مواجهه و گفتگوى با خداوند قرار ‏مى‌گيرند و البته اين گروه كه تجلّى خداوند را در قرآن مشاهده مى‌كنند او را در مقام فعل مشاهده مى‌كنند ‏وگرنه اين نكته همواره بايد در ذهن بماند كه كنه ذات الهى در دسترس هيچ يك از مخلوقات نيست.‏ حاصل آن كه بايد بين روشهاى تفسيرى با موضوعات تفسيرى تفاوت گذارد، موضوعات مختلف در عرض ‏يكديگر هستند و اين موضوعات در قالب يك روش و گاه روشهاى مختلف مى‌توانند تقسيم شوند، برخى از ‏روشها در حوزهٔ الفاظ و ظهورات لفظى است، مانند وقتى كه به مفاد ظاهر از يك آيهٔ و يا به تفسير آيات به ‏آيات پرداخته مى‌شود و برخى از روشها به باطن آيات نظر داشته و در طول روش نخستين در مراتب متفاوتى ‏قرار مى‌گيرند.‏

‏(1) سورهٔ ملك، آيهٔ 19.‏ ‏(2) سورهٔ آل‌عمران، آيهٔ 77.‏


 نظر دهید »

انتقاد حضرت آیت الله شبیری زنجانی از مدرک گرایی در حوزه های علمیه

07 مهر 1393 توسط عسگری

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عالمون، حضرت آیت الله شبیری زنجانی همزمان با آغاز سال تحصیلی حوزه ها در جمع تعدادی از شاگردان خود مدرک گرایی و اجرای سیستم آموزشی دانشگاه در حوزه را، آفتهای حوزه امروز دانست.

وی دراین باره افزود: الان یک طلبه را وادار می کنند در سال چندین درس متعدد مثل تفسیر و فلسفه و فقه و اصول بخوانند. این کار اشتباه است. انسان باید اهم و مهم کند. چیزی که برای یک طلبه لازم است فقه و اصول است. باید به طلبه گفت همه وقتت را روی فقه و اصول بگذار تا ملا شوی.

حضرت آیت الله شبیری زنجانی با اشاره به خاطره ای از امام خمینی (ره)، اجرای شیوه کنونی در حوزها را مغایر با خواست ایشان دانست و افزود: یک روز برای گرفتن کتاب فلسفه به آقای خمینی مراجعه کردم. ایشان به من گفتند شما همین فقه و اصول را جدی بگیرید چون برای طلبه لازم است.

این مرجع تقلید شیعیان ادامه داد: در شیوه ای که الان اجرا می شود تمرکز طلبه در چندین درس باید تقسیم شود و دیگر طلبه خوب نمی تواند به فقه و اصول بپردازد.

وی، با انتقاد از سیستم زمان محور برای دروس حوزه گفت: ما با این شیوه که این کتاب را حتما تا فلان مدت بخوانید مخالفیم. درس محدودیت بردار نیست. گاهی باید روی یک عبارت مدتها مطالعه و تفکر داشت. من یک روزی درس می دادم. به من گفتند این درس را تا پایان سال تمام کن گفتم با این شیوه درس نمی گویم.

حضرت آیت الله شبیری زنجانی افزود: حوزه اداره نیست که درس زود یا دیر تمام شود. با این شیوه دیگر نمی توان انتظار داشت امثال شیخ طوسی و شیخ مرتضی انصاری از حوزه بیرون بیایند. الان برخی از طلبه ها می گویند ما یک محدوده را تمام نکرده سال بعد به محدوده دیگر می رویم. خب این کار درست نیست.

وی مدرک گرایی را آفت دیگر حوزه ها دانست و تصریح کرد: مدرک گرایی سقوط علمی می آورد. وقتی که پای مدرک به میان می آید دیگر علم ملاک نیست همه به دنبال این هستند که برای خودشان مدرکی دست و پا کنند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی عالمون

 

 نظر دهید »

برگزاری جشن شروع سال تحصیلی

01 مهر 1393 توسط عسگری


در این جلسه که در موسسه آموزش عالی مجتهده امین (ره) و با حضور کلیه طلاب برگزار شد، آقای مهدوی عضو مجلس خبرگان رهبری به ایراد سخن پرداختند.ایشان بیان داشتند که مسئله اولی که با ورود به این مرکز به ذهن می خورد، هدف است. همه ی شما می توانستید راه های دیگری را انتخاب کنید.هدف، به وجود ذهنی، مقدم به حرکت است. باید هدف ورود به حوزه را معرفت انسان در نظر گرفت.ایشان تأکید کردند که ، هدف اول و اصلی از آمدن به حوزه، خود علم به علوم دینی و تا خود عالم نشویم نمی توانیم آن را انتقال دهیم.باید دین را درست فهمید. ما خوشحالیم از حضور شما خانم ها در حوزه که امر مهمی است.در ادامه ایشان فرمودند، ظاهر انسان ها نشانه فکر آنها است. اگر خانم ها ظاهر مناسبی در بیرون ندارند نشانه ی این است که فکر آنها اشتباه است.پس باید با احترام  با آنها برخورد کنید تا آنها شیفته شما شوند و آنگاه با عملتون آنها را ارشاد کنید.آن موقع می شود که خود به خود رفتارشان عوض می شود.در ادامه آقای ابطحی ، رئیس حوزه علمیه سخنرانی خود را با تبریک سال جدید و هفته دفاع مقدس آغاز کرده و در خلال سخنان خود خطاب به طلاب در زمینه های اخلاقی و درسی توصیه هایی ایراد فرمودند :هر روز جنگ برای ما برکاتی داشت،ما در جنگ دوستان و دشمنان را شناختیم،ما در جنگ یاد گرفتیم روی پای خودمون بایستیم،ما در جنگ دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم،ما در جنگ به مردم جهان و منطقه نشان دادیم که می توانیم در مقابل ابر قدرت ها بایستیم.جنگ ما جنگ عقیده و اسلام بود.ایشان پس از درود و صلوات بر کسانی که 8 سال شجاعانه جنگیدند و انقلاب ما را پر بار کردند، بیان داشتندانسان در عرصه ی قیامت جواب گوی سه چیز است:علم و دانایی، اخلاق و سبک زندگی، عمل و احکاممهمانان این جشن پس از سخنرانی به بازدید نمایشگاه قرآنی رفته و از آنجا بازدید نمودند.

در ادامه آیت الله مهدوی و ابطحی از نمایشگاه با عنوان دقایقی با قرآن که به مناسبت سال تحصیلی و با هدف انس بیشتر طلاب با قرآن برگزار شده بود، بازدید کردند.


 نظر دهید »

درس های اخلاق(4)

30 مرداد 1393 توسط عسگری


حضرت آیت الله مجتهدی
لزوم توسل به اهل بیت علیهم السلام:


یک راه دیگر توسل، روضه و گریه و شرکت در مجالس اهل بیت علیهم السلام است، به تجربه ثابت شده است کسانی که در طلبگی مقیّد به شرکت کردن در مجالس اهل بیت علیهم السلام بودند و روضه می‌خواندند و یا گریه می‌کردند و به سینه می‌زدند نسبت به دیگران موفقیت بیشتری داشته‌اند. خلاصه این‌که باید از هر جهت حسینی شوی، ممکن است بعضی از طلاب درس خوان و با تقوا باشند ولی در مراسم سینه‌زنی و عزاداری برای امام حسین علیه السلام شرکت نکنند این گونه افراد حسینی واقعی نیستند، اینها به جایی نمی‌رسند. طلبه‌ای را می‌شناختم که با تقوا، ساکت، درس خوان ولی حسینی نبود آخر کار دکتر شد ریشش را تراشید، کراوات زد (و از حوزه علمیه امام صادق علیه السلام و روحانیت جدا شد). وقتی ما روش داشتیم بعضی می‌رفتند کتابخانه درس می‌خواندند این‌ها را ما دیدیم که هیچی نشدند. هرجا دسته سینه زنی و عزاداری دیدی خودت را قاطی آنها کن و مواظب باش مبادا علم و مدرک و لباس برای تو غرور و تکبر بیاورد و در گوشه‌ای فقط نظاره گر باشی بلکه برو جلو و سینه بزن شاید به خاطر آن مردم بی‌ریا و شرکت در عزاداری دست ما را هم بگیرند.



 1 نظر

مراسم افتتاحیه طلاب جدید الورود

19 مرداد 1393 توسط عسگری


به استحضار می رساند که این جلسه در مرکز تخصصی النفیسه برگزار شد و با حضور طلاب ورودی مرکز تخصصی النفیسه و موسسه های آموزش عالی فاطمه الزهراء و مجتهده امین(ره) برگزار شد.
خانم کریم زاده از قاریان قرآن به صحبت هایی در راستای ایجاد انگیزه و تقویت و روحیه ی قرآنی برای طلاب پرداختند .
پس از ایشان استاد رفیعایی به ایراد سخن پرداختند.ایشان چند نکته در شروع سال تحصیلی جدید که در پیش روی طلاب است گوشزد کردند :
1- نیت انسان در هر کاری وارد می شود نباید مسئله نیت را فراموش کند.
2- هدف باید به سمت درک و فهم و لمس خدا حرکت کنیم.(معرفت الله)نباید فقط درس بخوانیم تا اطلاعات هایمان بالا برود یا کسب درآمد شود؛ باید اعتقادات را محکم کند، باید با خدا و امام زمان(عج) ارتباط داشته باشیم. بدون ارتباط و توسل طلبه اصلا طلبه نمیشود.وی افزودند، در دنیا سهل الوصول ترین راهی که می توان به هدف خلقت (هدف و درک خدا) رسید، حوزه علمیه است اما اگر انسان درست عمل کند.
3- تقویت روحیه علمی، تشنه علم شدن
4- مراقبت از مائل اخلاقی و معنوی و عبادی ایشان خاطرنشان کردند که وقتی وارد بخش های تحصیلی می شوید به شما به عنوان متخصص دین نگاه می شود.بالاترین شیوه ای که تمام معصومین عمل کردند از راه اخلاق است.
آنقدری که از راه اخلاق دیگران را می توانید به دین دعوت کنید، از راه علم و کلاس و … نمی شود. اگر اخلاقیات قوی شود خود بخود ظهور پیدا می کند، بهترین شیوه تبلیغ هم همین است.در ادامه، طلاب از بیانات آقای ابطحی استفاده کردند :ابتدای سخن را ایشان با این مطلب آغاز کردند که، ابتدای علم معرفت الله است. اگر انسان اصطلاح علمی و قواعد فقهی را یاد بگیرد اما معرفت الله برایش نباشد، ارزشی ندارد. بقیه برای معرفت خدا مقدمه است. چه خصوصیتی در پیامبر (ص) بود که به ماه امر می کند که دونیم شود، چه خصوصیتی در موسی بود که دریا به امرش دو نیم شد.اگر معرفت ایجاد شود دیگر به هیچ چیز دنیا فکر نمی کنیم، چون همه قدرت از خداست وقتی همه کارها را به خدا واگذار کنیم. اوست که همه امور را تقدیر می کند. همه چیز دست اوست. تسلیم او باشیم تا خدا همه کار برای ما بکند.پس هر کاری می کنیم غیر خدا را در نظر نگیریم، کاری ارزش دارد که برای خدا باشد. اخلاص، کار را ماندگار می کند.

در ادامه سخن آقای ابطحی سفارشاتی به طلاب در جلسه داشتند که:
بدانید در کجا قرار دارید تا قدرش را بدانید.
هر چه در مدرسه می آیید با وضو باشد، که نورانیت می آورد.
حتی در مواقعی که از نماز معذورید، وضو نورانیت را می آورد.
سعی کنید درس را برای خدا بخوانید. الله نور یقذف الله فی قلب من یشاء.
علم برای قشنگی نیست برای نشر دادن است. زکات علم نشر دادن آن است.
مال امام زمان(عج) از بیت المال صرف شما میشود، کار کنید، به خدا قسم اگر کار نکنید مسئول هستید.
کار پژوهشی را ادامه دهید. فرصت های زیادی را دارید، برنامه ریزی که داشته باشید وقت زیاد داریم.

 نظر دهید »

درس های اخلاق(3)

06 مرداد 1393 توسط عسگری


بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پيش‌ رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 6/9/92، مطابق با بیست‌وسوم محرم 1435 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

شناخت مقدم است یا محبت؟

گاهي اين سؤال مطرح مي‌شود که آیا شناخت مقدمه محبت است يا محبت مقدمه شناخت؟ به بیان ساده‌تر، این‌که مي‌گوييم دنبال بیشتر کردن محبت‌مان به خدا هستیم، به این معناست که محبتي هرچند اندک داريم، اما مي‌خواهيم بيشتر شود و برای بیشتر شدن آن به دنبال معرفت هستیم. بنابراین محبت بر معرفت مقدم است. از سوی دیگر انسان تا چيزي را نشناسد، آن را دوست نمي‌دارد. پس برای همان محبت اولیه نیز شناخت لازم است. حال سؤال مي‌شود که آیا شناخت مقدم است يا محبت؟ به بیان دیگر پرسش را به صورت کلی‌تری بیان می‌کنیم. همه می‌دانیم که دو عامل شناخت و اراده در افعال ارادي انسان مؤثر است. حال آیا بايد اول شناخت داشته باشيم تا اراده پيدا شود يا باید اول اراده پیدا کنیم، تا شناخت حاصل شود؟ در پاسخ باید گفت که رابطه بين اين‌ مسایل يک رابطه زيگزاگي است و خداوند مرتبه‌ای از آن را مجانی به انسان مي‌دهد. اگر انسان از آن درست استفاده کرد، نتيجه‌اي بر آن مترتب مي‌شود، و اگر باز از آن نتیجه درست استفاده کرد، باز طرف دیگر تقويت مي‌شود. در طبيعت هم اين رابطه وجود دارد. یک درخت را فرض کنید؛ برگ‌های این درخت باید از هوا، نور و حررات استفاده کنند تا اين درخت زنده بماند. برگ‌های درخت به‌خصوص هنگام باران رطوبت‌ها را مي‌گيرند و به ساقه منتقل مي‌کنند. ساقه این رطوبت را به ريشه‌ها منتقل می‌کند و در آن‌جا زمينه فراهم شدن غذاي گياهي فراهم مي‌شود. این غذا از ريشه بالا مي‌رود و از راه ساقه به شاخه و سپس به برگ‌ها می‌رسد و برگ‌ها رشد مي‌کنند و درخت شکوفه مي‌دهد و شکوفه‌ها گل مي‌شود و گل‌ها ميوه مي‌دهد. اگر از بالا باران نيايد درخت خشک مي‌شود و ريشه‌ نیز ديگر کاري نمي‌کند و کم‌کم خشک مي‌شود. باران، نور آفتاب و هوا از بالا به برگ‌ها می‌رسد و به ریشه انتقال پیدا می‌کند، ولي باز از ريشه مواد غذایی به خود برگ‌ها برمي‌گردد. باز مجددا همين کار تکرار مي‌شود. کمالات و ارزش‌هاي انساني نیز غالبا اين رابطه زيگزاگي را دارند؛ يکي مقدمه براي ديگري است. وقتي آن فراهم شد، زمينه براي رشد اولي بيشتر فراهم مي‌شود. رابطه ایمان و عمل نمونه‌ای روشن از این ارتباط است. ابتدا انسان ايماني پيدا مي‌کند و به مقتضاي آن ايمان عملي انجام مي‌دهد. وقتي عمل را انجام مي‌دهد، ايمانش تقويت مي‌شود و با تقویت ايمان عمل بهتر و بيشتري انجام مي‌دهد. اين رابطه هر قدر ادامه پيدا کند موجب رشد و باروري بيشتر مي‌شود و انسان به کمالات بيشتري مي‌رسد. اين رابطه گاهي بي‌ واسطه و آشکار است، اما گاهي نیز واسطه مي‌خورد و نوعی دور پنهان دارد.


شناخت، شرط لازم

به‌ هر روی، ما باید راه کامل‌ کردن محبت‌ مان را بدانیم. بنابر این اگر بگوييم براي ادامه راه تکامل‌، تقرب‌، بندگي‌، محبت‌ و کسب همه ارزش‌هاي متعالي الهي، نيازمند تقويت معرفت هستيم، سخني به گزاف نگفته‌ايم؛ البته بايد توجه داشته باشيم که علم و معرفت علت تامه نيست. معرفت زمينه را براي رشد فراهم مي‌کند، اما به شرط اين‌که همت و اراده انسان به آن اضافه شود و خواست هم روي آن بيايد. وگرنه ممکن است اثر معکوس بدهد، همان‌طور که همان آبي که موجب حيات مي‌شود به این علت که عوامل ديگر به آن ضميمه نشده، ريشه را مي‌پوساند و نه تنها موجب رشد درخت نمی‌شود بلکه ريشه‌ هم از بين مي‌رود. ولي به هر حال براي این‌که انسان بتواند راهی الهی را طی کند و به کمالات خداپسند برسد، کسب معرفت و ازدياد علم و شناخت شرط لازم است.

از خداي متعال درخواست مي‌کنيم به برکت سيدالشهدا صلوات‌الله‌عليه و اصحاب فداکارش و کساني که محبت امام حسين را در دل دارند و اين روزها و امثال اين روزها با تمام وجودشان در راه عشق امام حسين حرکت مي‌کنند، به ما عنايتي کند که بر معرفت‌ و محبت‌مان افزوده بشود و بتوانيم راهي را پيش بگيريم که به کمال بيشتر و رضايت بهتر الهي منجر شود.
وصلي ‌الله علي محمد و آله


 1 نظر

ماه فرصت ها

05 مرداد 1393 توسط عسگری

بحمداللَّه جامعه ى ما يك جامعه ى معنوى است. دعا و توجه و توسل و ابتهال الى اللَّه در بين مردم ما رايج است و مردم دوست ميدارند؛ جوانهاى ما دلهاى پاك و نورانى شان به ذكر خدا متمايل است؛ اينها همه فرصت است. ماه رمضان هم كه يك فرصت الهى است، در اختيار ما قرار داده شده؛ استفاده كنيد از اين ماه مبارك، از اين فرصت بسيار بزرگ؛ دلها را به خدا نزديك كنيد، آشنا كنيد؛ با استغفار، دلها و جانها را پاكيزه كنيد؛ خواسته هايتان را با خداى متعال مطرح كنيد. ارتباط معنوى ملت ما با خداى متعال كارهاى بزرگى انجام داده است، و ماه رمضان فرصت فوق العاده اى است براى اين كار؛ از اين فرصت استفاده شود.
ان شاءاللَّه خداوند متعال به همه ى ما كمك كند تا بتوانيم در اين ماه رمضان جنبه ى فرشته گون وجود خود را بر جنبه ى حيوانى خود غلبه دهيم. ما يك جنبه ى ملكى و فرشته اى داريم، يك جنبه ى مادى و حيوانى داريم. هوى هاى نفسانى، جنبه ى مادى را بر آن جنبه ى ملكى و فرشته اى غلبه ميدهد. ان شاءاللَّه در اين ماه رمضان بتوانيم آن روحانيت را، آن نورانيت را بر جنبه ى مادى غلبه بدهيم و اين را به عنوان ذخيره اى نگه داريم و از ماه رمضان به عنوان تمرينى كه در طول سال اين تمرين به كار ما خواهد آمد، ان شاءاللَّه استفاده كنيم.
رهبر بزرگوار- خطبه های نماز جمعه تهران1386/06/23



 1 نظر

لقب های حوزوی را بشناسیم!

05 مرداد 1393 توسط عسگری


بر چه اساسی به یك روحانی، حجت الاسلام گفته می شود؟ چرا روحانی دیگری حجت الاسلام و السلمین خوانده می‌شود؟ آیت الله چه کسی است؟ آیت الله العظمی به چه کسی گفته میشود؟بر چه اساسی این القاب به روحانیون اطلاق می‌گردد؟
دو نکته:
نكته اول
: این الفاظ در طول تاریخ دست‌خوش تغییر شده اند. مثلاً ثقة الاسلام كه اینك برای طلاب مقدمات‌خوان و مبتدی به كار می‌رود در گذشته برای علمای بزرگ به كار می‌رفت مانند ثقةالاسلام كلینی. یا لفظ حجة الاسلام و المسلمین برای مراجع به كار برده می‌شد چنان‌چه بر روی رساله‌ها ی مرحوم آیت الله بروجردی می‌بینیم، اما امروز این الفاظ معنای دیگری یافته‌اند. حتی برخی استعمال‌ها نوظهور و مربوط به سده‌ی اخیر است، لقب آیت الله العظمی پس از مرحوم بروجردی رایج شد. یا به طور مثال در برهه ای از زمان لقب آخوند برای علمای بزرگ استفاده میشد مانند آخوند خراسانی. اما آنچه مد نظر است لقب هایی است که امروز در عرف حوزه بکار میرود.
نکته دوم: این لقب ها در محیط حوزه کاملا عرفی است و نهاد خاصی برای اعطای این لقب ها وجود ندارد از این رو نمیتوان بر روی این لقب ها قسم خورد بلکه تابع عواملی هستند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1-لقب ها از نگاه مراکز علمی حوزوی: طبیعتا مراکز علمی حوزوی به راحتی این لقب ها را به کسی اعطا نمیکند یعنی اینکه در بکار بردن این لقب ها دقت های لازم را دارند به طور مثال شما اگر دقت کنید امام خمینی (ره) در احکامی که برای برخی از علما استفاده میکند از لقب حجت الاسلام استفاده میکنند در حالی که این علما در همان زمان آنها مجتهد بودند و میشد به آنها آیت الله اطلاق کرد، از این رو در مراکز حوزوی این القاب با دقت و وسواس بیشتری مورد توجه قرار میگیرد.
2- جایگاه اجتماعی و مردمی: جایگاه اجتماعی و مردمی برخی از روحانیان نیز در اطلاق القاب بر آنها تاثیر گذار است مثلا برای یک روحانی که در یک استان جایگاه خوبی دارد و مردم او را بسیار قبول دارند از لقب آیت الله استفاده میکنند و حال ممکن است وی از نگاه حوزوی آیت الله نباشد اما به هر ترتیب این شخص جایگاه یک آیت الله را در بین مردم دارد از این رو برخی از آیت الله هایی که در شهرستانها زندگی میکنند دارای این لقب آیت اللهی هستند و اگر چه برخی از آنان نیز جایگاه علمی هم دارند. البته باید گفته شود که لقب حجت الاسلام و حجت السلام والمسلمین از نظر عرفی تفاوت چندانی ندارد و مردم براحتی این واژه ها را بجای هم بکار میبرند.
3-جایگاه حکومتی: برخی از جایگاه های حکومتی به گونه ای هستند که معمولا نیاز به فردی است که آیت الله باشد از این رو بعد از انتصاب افراد به این جایگاه ها لقب آیت الله بر آنها اطلاق میشود بطور مثال برخی از ائمه جمعه از نظر حوزوی در حد لقب آیت الله نیستند اما به مرور با استفاده هایی که رسانه ها بکار میبرند این القاب بر آن اشخاص حمل میشود.

مهم‌ترین این القاب عبارتند از: ثقة الاسلام، حجت الاسلام، حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله، آیت الله العظمی.

ثقة الاسلام:
ثقة الاسلام به طلاب مبتدی و مقدمات‌خوان اطلاق می‌شود. دوره ی مقدمات از آغاز طلبگی تا پایان كتاب شرح لمعه است كه معمولا در شش سال به پایان می‌رسد. در این دوره طلاب با ادبیات عرب به طور مفصل و فقه و اصول به صورت نیمه استدلالی آشنا می‌شوند. واژه ی ثقة الاسلام كاربرد اندكی دارد و غالباً استعمال نمی شود.

حجةالاسلام:
حجةالاسلام به طلاب دوره‌ سطح گفته می‌شود. در این دوره طلاب سه كتاب فرائدالاصول معروف به رسائل و كفایة الاصول را كه در علم اصول نگاشته شده است به همراه كتاب مكاسب تلمذ می‌كنند. این كتب شامل فقه و اصول استدلالی است كه به صورت متن محور تدریس می‌شود. این معمولاً چهارسال به طول می‌انجامد.

حجةالاسلام والمسلمین:
با ورود به مرحله بعد و اشتغال به درس خارج، لقب طلاب كمی سنگین‌تر می‌شود و به آنان حجة الاسلام و المسلمین گفته می‌شود. دوره‌ی خارج ادامه دوره‌ی سطح است و در آن فقه و اصول به صورت مفصل و استدلالی بحث می‌شود با این تفاوت كه متن محور نیست و استاد كتاب خاصی را محور درس قرار نمی‌دهد و بحث آزاد است. البته سیر درس و فهرست آن معمولاَ منطبق با یكی از كتب معروف است. برای نمونه بحث اصول غالباَ مطابق با سیر كتاب كفایه است، كه در سالیان اخیر عده‌ای از بزرگان در صدد تكمیل این سیر بودند مانند آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی كه الاصول علی نهجه الحدیث را با ترتیب و تبویب نو نگاشت و پس از وی به شهید آیت الله سید محمدباقر صدر نیز می‌توان اشاره كرد. سیر خارج فقه نیز غالباَ بر اساس كتاب عروة الوثقی یا شرایع است. مرحوم آیت الله فاضل لنكرانی تحریرالوسیلهِ امام خمینی را محور سیر درس خارج فقه قرار داده بود. باید توجه داشت که در جامعه و عرف مذهبی به هر عمامه بسری این لقب اطلاق میشود.

آیت الله:
آیت الله به كسی اطلاق می‌شود كه دوره‌ی خارج را با موفقیت گذرانده باشد و به درجه اجتهاد رسیده باشد. اجتهاد به این معناست كه این فرد این توانایی را دارد كه خود با استفاده از ادله و مبانی فقهی و اصولی احكام را استخراج كند. مجتهد خود بر دو گونه است، كسی كه در برخی از ابواب فقه مجتهد است كه وی را مجتهد متجزی می‌نامند و كسی كه در تمام ابواب فقه مجتهد است. آیت الله علاوه بر گذراندن این تحصیلات باید چندین سال نیز تدریس درس خارج فقه یا اصول داشته باشد تا بر وی آیت الله اطلاق شود در کاربرد واژه آیت الله و العظمی باید دقت کرد که برای کسانی که در وادی فقه و اصول هستند میتوان این واژه ها را بکار برد، کسانی که در وادی فلسفه یا کلام هستند و فاقد تحصیلات فقهی هستند این واژه ها را بکار نمیبرند.

آیت الله العظمی:
به مراجع تقلید آیت الله العظمی گفته می‌شود. مرجع تقلید مجتهد اعلم جامع الشرایط است. هر مجتهدی به مقام مرجعیت نمی‌رسد. برخی از این عنوان و مقام فرار می‌كنند مانند مرحوم سید محمد فشاركی و برخی به احترام استاد خود ردای مرجعیت بر تن نمی‌كنند مانند شیخ محمدعلی كاظمی نویسنده فوائد الاصول كه تقریر نویس درس میرزای نائینی است و برخی خود قائل به مرجعیت دیگری هستند. البته کسانی که این واژه در مورد آنها استفاده میشود نیز ممکن است درجه بندی داشته باشند یعنی برخی آیت الله العظمی درجه یک هستند برخی هم درجه دو و سه که آیت الله هستند اما مریدان به آنها آیت الله العظمی میگویند.


 نظر دهید »

ماه پرورش پرهیزگاری

03 مرداد 1393 توسط عسگری


در اين روز بزرگ، همه‌ى برادران و خواهران عزيز نمازگزار را به رعايت تقواى الهى و پرهيزكارى و پاكدامنى دعوت و توصيه مى‌كنم؛ چون اين روزها، روزهاى سيد پرهيزكاران و سرور متقين عالم است. درس بزرگ اين روزها براى ما تقواست. مراقب خود باشيم. در كار خود، در رفتار خود، در سخن خود، در معاشرت خود، حتى در آنچه كه در ذهن ما مى‌گذرد - خطورات قلبى خود - دقت كنيم، مواظب آنها باشيم و سعى كنيم كه از راه خدا و راه حق منحرف نشويم. اين، تقواست و يكى از هدفها و شايد هدف عمده‌ى روزه‌ى ماه رمضان اين است كه ذخيره‌ى تقوا را در ما به وجود آورد و به انسانهاى پرهيزكارمان تبديل كند.
رهبر بزرگوار- بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 12/بهمن/1375


 نظر دهید »

اساتید بانو امین(ره)

15 تیر 1393 توسط عسگری


1-آیت الله آقا سید ابوالقاسم دهکردی (1273-1353 ق)

این فقیه بزرگ و مجتهد به نام، از اساتید مبرز فقه و اصول در اصفهان بود. ایشان، علوم اسلامی را در اصفهان نزد اساتیدی چون آقا میرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی و آقا میرزا محمد حسن نجفی فرا گرفت، سپس به عتبات سفر کرد و در نجف اشرف از محضر پر فیض مرحوم  شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حسین نوری بهره ها برد؛ در سامراء نیز از محضر مرحوم آقا میرزا محمد حسن شیرازی مستفیض شد و سرانجام به مقام رفیع اجتهاد نایل آمد، پس از آن به اصفهان بازگشت و به تدریس، تألیف و امر اجتهاد و فتوا پرداخت.برخی از تألیفات ایشان چنین است: بشارات السالکین؛ جنه المأوی؛ حاشیه تفسیر صافی؛ حاشیه بر جامع عباسی؛ حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی؛ حاشیه بر دانی الذخیره (در ادعیه).
2-حجه الاسلام و المسلمین میرزا علی اصغر شریف (متوفی 1384ق)
-3
3- حضرت آیت الله میرزا علی شیرازی (1294- 1374ق)
این حکیم متأله فرزانه، فقیه بزرگوار، مفسر عالی قدر، عارف سالک، ادیب کامل، طبیب ماهر، در زهد، تقوا، اخلاق و عرفان از نوادر زمان خود بود.
ایشان که فرزند علی اکبر شیرازی است، در حوزه علمیه اصفهان نزد اساتیدی چون علامه سترگ، سید محمد باقر درچه ای (متوفی1342ق) حاج آقا حسن بروجردی و… تلمذ کرد. همچنین درفلسفه، از نَفَس فیلسوفان نامی، مرحوم جهانگیر قشقایی (متوفی1328ق) و مرحوم آخوند ملا محمد کاشانی (متوفی1333ق) مستفیض شد. و طب را نیز از میرزا محمد باقر حکیم باشی فراگرفت. آن گاه به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آن جا از درس آیات عظام، شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی1339ق)، آقا سید محمد کاظم یزدی (متوفی1337ق) و آخوند خراسانی (متوفی1328ق) بهره ها برد و به مقامات علمی والایی رسید. پس از آن به اصفهان آمد و تا پایان عمر بابرکت خود به  تعلیم و تربیت افراد با استعداد پرداخت. در این میان یک سال، به دعوت زعیم حوزه علمیه قم، مرحوم آیه الله بروجردی، به قم رفت و به تدریس اخلاق پرداخت؛ فضلای به نام و مدرسان حوزه در مجلس درس اخلاق ایشان شرکت می جستند.برخی از تألیفات ایشان چنین است: تصحیح و مقابله قسمتی از تفسیر تبیان شیخ طوسی؛ طبع زاد المعاد و حواشی واضافات بر آن؛ طبع کتاب من لا یحضر الطبیب و برء الساعه (از ابوبکر محمد بن زکریای رازی).

4- حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابو القاسم زفره ای (متوفی1352ق)
ایشان که معروف به حاج آخوند بود، از مدرسان سطوح در حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفت. وی، در فضل و زهد شهره بود و شاگران فراوانی تربیت کرد و در علوم غریبه نیز دست داشت. برخی از تألیفات او چنین است: رساله ای در اصول دین؛ کتابی در قاعده دایره هندی؛ مکروهاتی که موجب فقر می شود؛ کتابی در علوم غریبه.

5- حجه الاسلام حاج آقا حسین نظام الدین کچویی

6- آیت الله میر سید علی نجف آبادی (1275- 1362ق)
ایشان که دریایی بی کران از علوم اسلامی بود، در رأس اساتید بانو امین جای داشت و از بزرگان مجتهدان و اعاظم مدرسان حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفت و همواره در مراحل تحصیل بانو امین در افکار وی نقش مهمی داشت. مرحومه بانو تحصیلات عالیه خود را در زمینه های فقه و اصول و فلسفه (اسفار الاربعه) و … در نزد ایشان خواندند.
این بزرگوار از درس آیات عظام آخوند خراسانی، حاج شیخ زین العابدین مازندرانی، آقا سید محمد کاظم یزدی، آقا سید محمد فشارکی و میرزا محمد تقی شیرازی بهره مند شد. در قضایای مشروطیت به ایران بازگشت و در زمان جنگ بین الملل اول واستبداد صغیر رنج ها کشید و مدت ها در خفا زیست. سپس در اصفهان سکونت گزید و یه تدریس پرداخت. برخی از آثار او چنین است: حاشیه بر کفایه؛ رساله ها و تعلیقاتی در علم فقه و اصول

7- آیت الله شیخ محمد رضا اصفهانی (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
ایشان در روز جمعه 20 محرم 1287 در نجف اشرف به دنیا آمد و نزد اساتید بزرگواری مانند آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد کاظم طباطبایی، حاج آقا رضا همدانی و … تلمذ کردند. وی جامع علوم متداوله اسلامی بود و صاحب آثار بسیاری می باشد در سال 1333 به اصفهان هجرت کرد و در 24 محرم 1362 رحلت فرمود و در تخته فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

8- آیت الله سید محمد نجف آبادی (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
در  سال 1294 در نجف اشرف به دنیا آمد و نزد اساتید بزرگواری مانند آخوند خراسانی، فقیه طباطبایی، علامه سید محمد فشارکی، حاج سید اسماعیل صدر، حاج آقا رضا همدانی و … تلمذ نمودند. سپس به اصفهان هجرت کرد و در آن شهر تا پایان عمر مشغول به تدریس و تألیف شد. در 25 ذی القعده 1385 رحلت فرمود و در تخت فولاد اصفهان دفن گردید.

9- آیت الله شیخ مرتضی مظاهری (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
در دوم جمادی الاولی 1316 در اصفهان به دنیا آمد و به نجف اشرف هجرت نمود و محضر اساتید بزرگواری مانند آیت الله نائینی، عراقی، شیخ ابوتراب خوانساری، محمد جواد بلاغی و … رسید و از آنها استفاده نمود سپس به اصفهان برگشت، ایشان صاحب آثار و تألیفات نفیس و ارزشمندی می باشد. در ذی القعده سال 1409 در اصفهان رحلت نمود.

منابع:
بانوی نمونه، ص30 ـ الاجازه الکبیره ص 17، رقم 16 ـ المسلسلات فی الاجازات، ص 30

اساتید ذکر شده اقتباس از کتاب بانوی نمونه  (ص 31 تا 35)

الاجازه الکبیره ، رقم 226، ص 181

الاجازه الکبیره ، رقم 182، ص 149 ـ المسلسلات، ص 242

الاجازه الکبیره ، رقم 272، ص223

 نظر دهید »

آرشیوها

  • آذر 1393 (2)
  • آبان 1393 (2)
  • مهر 1393 (4)
  • شهریور 1393 (4)
  • مرداد 1393 (14)
  • تیر 1393 (5)
  • بیشتر...

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس