موسسه آموزش عالی مجتهده امین(ره)- استان اصفهان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شاگردان بانو امین (ره)

15 تیر 1393 توسط عسگری


شاگردان بانو را می توان به شش گروه تقسیم کرد:
شاگردانی که به طور منظم از اول شرح امثله تا مدارج علمی بالا در حوزه های مختلف چون عرفان و فلسفه و غیره در محضر بانو بوده اند مانند خانم علویه همایونی که این بانوی فاضله 50 سال از عمر شریف خود را در برابر کرسی استادی ایشان زانو زد.شاگردانی که برخی از کتاب ها را بدون ترتیب خاصی نزد ایشان تلمذ نموده اند و در درس ایشان حاضر بوده اند مثل خانم غازی که بعد از فوت بانو به تبلیغ وسیعی در شهر اصفهان مشغول شد و کتابهای بانو را در جلسات متعدد برای بانوان شیفته علم و معنویت می خواند و در واقع یکی از کسانی است که همواره در ارائه تفکر صحیح و همه جانبه ایشان کوشش فراوانی داشته و سخنگوی ایشان بوده است.
کسانی که علاوه بر شاگردی  آن استاد فرزانه، خود از اساتید اولیه مکتب فاطمه (سلام الله علیه و آله) بوده اند.
خواهرانی که از شاگردان اولیه مکتب فاطمه (سلام الله علیها) و اولین دستاورد این مکتب و مرام بودند.
بانوانی که در جلسات چهارشنبه (تفسیر) شرکت کرده و پرورش یافته وعظ و خطابه بانو بودند.
بانوانی که علاوه بر شرکت در جلسات چهارشنبه همیشه همراه و ملازم بانوی ایرانی بودند.


 2 نظر

اساتید بانو امین(ره)

15 تیر 1393 توسط عسگری


1-آیت الله آقا سید ابوالقاسم دهکردی (1273-1353 ق)

این فقیه بزرگ و مجتهد به نام، از اساتید مبرز فقه و اصول در اصفهان بود. ایشان، علوم اسلامی را در اصفهان نزد اساتیدی چون آقا میرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی و آقا میرزا محمد حسن نجفی فرا گرفت، سپس به عتبات سفر کرد و در نجف اشرف از محضر پر فیض مرحوم  شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حسین نوری بهره ها برد؛ در سامراء نیز از محضر مرحوم آقا میرزا محمد حسن شیرازی مستفیض شد و سرانجام به مقام رفیع اجتهاد نایل آمد، پس از آن به اصفهان بازگشت و به تدریس، تألیف و امر اجتهاد و فتوا پرداخت.برخی از تألیفات ایشان چنین است: بشارات السالکین؛ جنه المأوی؛ حاشیه تفسیر صافی؛ حاشیه بر جامع عباسی؛ حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی؛ حاشیه بر دانی الذخیره (در ادعیه).
2-حجه الاسلام و المسلمین میرزا علی اصغر شریف (متوفی 1384ق)
-3
3- حضرت آیت الله میرزا علی شیرازی (1294- 1374ق)
این حکیم متأله فرزانه، فقیه بزرگوار، مفسر عالی قدر، عارف سالک، ادیب کامل، طبیب ماهر، در زهد، تقوا، اخلاق و عرفان از نوادر زمان خود بود.
ایشان که فرزند علی اکبر شیرازی است، در حوزه علمیه اصفهان نزد اساتیدی چون علامه سترگ، سید محمد باقر درچه ای (متوفی1342ق) حاج آقا حسن بروجردی و… تلمذ کرد. همچنین درفلسفه، از نَفَس فیلسوفان نامی، مرحوم جهانگیر قشقایی (متوفی1328ق) و مرحوم آخوند ملا محمد کاشانی (متوفی1333ق) مستفیض شد. و طب را نیز از میرزا محمد باقر حکیم باشی فراگرفت. آن گاه به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آن جا از درس آیات عظام، شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی1339ق)، آقا سید محمد کاظم یزدی (متوفی1337ق) و آخوند خراسانی (متوفی1328ق) بهره ها برد و به مقامات علمی والایی رسید. پس از آن به اصفهان آمد و تا پایان عمر بابرکت خود به  تعلیم و تربیت افراد با استعداد پرداخت. در این میان یک سال، به دعوت زعیم حوزه علمیه قم، مرحوم آیه الله بروجردی، به قم رفت و به تدریس اخلاق پرداخت؛ فضلای به نام و مدرسان حوزه در مجلس درس اخلاق ایشان شرکت می جستند.برخی از تألیفات ایشان چنین است: تصحیح و مقابله قسمتی از تفسیر تبیان شیخ طوسی؛ طبع زاد المعاد و حواشی واضافات بر آن؛ طبع کتاب من لا یحضر الطبیب و برء الساعه (از ابوبکر محمد بن زکریای رازی).

4- حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابو القاسم زفره ای (متوفی1352ق)
ایشان که معروف به حاج آخوند بود، از مدرسان سطوح در حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفت. وی، در فضل و زهد شهره بود و شاگران فراوانی تربیت کرد و در علوم غریبه نیز دست داشت. برخی از تألیفات او چنین است: رساله ای در اصول دین؛ کتابی در قاعده دایره هندی؛ مکروهاتی که موجب فقر می شود؛ کتابی در علوم غریبه.

5- حجه الاسلام حاج آقا حسین نظام الدین کچویی

6- آیت الله میر سید علی نجف آبادی (1275- 1362ق)
ایشان که دریایی بی کران از علوم اسلامی بود، در رأس اساتید بانو امین جای داشت و از بزرگان مجتهدان و اعاظم مدرسان حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفت و همواره در مراحل تحصیل بانو امین در افکار وی نقش مهمی داشت. مرحومه بانو تحصیلات عالیه خود را در زمینه های فقه و اصول و فلسفه (اسفار الاربعه) و … در نزد ایشان خواندند.
این بزرگوار از درس آیات عظام آخوند خراسانی، حاج شیخ زین العابدین مازندرانی، آقا سید محمد کاظم یزدی، آقا سید محمد فشارکی و میرزا محمد تقی شیرازی بهره مند شد. در قضایای مشروطیت به ایران بازگشت و در زمان جنگ بین الملل اول واستبداد صغیر رنج ها کشید و مدت ها در خفا زیست. سپس در اصفهان سکونت گزید و یه تدریس پرداخت. برخی از آثار او چنین است: حاشیه بر کفایه؛ رساله ها و تعلیقاتی در علم فقه و اصول

7- آیت الله شیخ محمد رضا اصفهانی (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
ایشان در روز جمعه 20 محرم 1287 در نجف اشرف به دنیا آمد و نزد اساتید بزرگواری مانند آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد کاظم طباطبایی، حاج آقا رضا همدانی و … تلمذ کردند. وی جامع علوم متداوله اسلامی بود و صاحب آثار بسیاری می باشد در سال 1333 به اصفهان هجرت کرد و در 24 محرم 1362 رحلت فرمود و در تخته فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

8- آیت الله سید محمد نجف آبادی (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
در  سال 1294 در نجف اشرف به دنیا آمد و نزد اساتید بزرگواری مانند آخوند خراسانی، فقیه طباطبایی، علامه سید محمد فشارکی، حاج سید اسماعیل صدر، حاج آقا رضا همدانی و … تلمذ نمودند. سپس به اصفهان هجرت کرد و در آن شهر تا پایان عمر مشغول به تدریس و تألیف شد. در 25 ذی القعده 1385 رحلت فرمود و در تخت فولاد اصفهان دفن گردید.

9- آیت الله شیخ مرتضی مظاهری (به نقل از الاجازات الکبیره، ص 245 در شرح حال بانو)
در دوم جمادی الاولی 1316 در اصفهان به دنیا آمد و به نجف اشرف هجرت نمود و محضر اساتید بزرگواری مانند آیت الله نائینی، عراقی، شیخ ابوتراب خوانساری، محمد جواد بلاغی و … رسید و از آنها استفاده نمود سپس به اصفهان برگشت، ایشان صاحب آثار و تألیفات نفیس و ارزشمندی می باشد. در ذی القعده سال 1409 در اصفهان رحلت نمود.

منابع:
بانوی نمونه، ص30 ـ الاجازه الکبیره ص 17، رقم 16 ـ المسلسلات فی الاجازات، ص 30

اساتید ذکر شده اقتباس از کتاب بانوی نمونه  (ص 31 تا 35)

الاجازه الکبیره ، رقم 226، ص 181

الاجازه الکبیره ، رقم 182، ص 149 ـ المسلسلات، ص 242

الاجازه الکبیره ، رقم 272، ص223

 نظر دهید »

دوران کهولت و پیری بانو مجتهده امین(ره)

15 تیر 1393 توسط عسگری


ادامه ی زندگینامه:
بانو امین (ره) اگر چه به جهت محفوظ بودن و مصونیت از تعرض جوّ آلوده زمان خود و همین طور تهاجم غربی و کشف حجاب رضا خانی اکثر دوران جوانی خود را در خانه سپری کرد و همه تحصیلات خود را در آنجا گذراند ولی با تلاش شبانه روزی، در صدد رسیدن به غنای علمی و کمالات عرفانی و فرهنگ سازی بود. او به اصل  و اساس دین توجه داشت و نجات جامعه خصوصاً بانوان و قرار دادن آنها در مسیر دین و معرفت الهی از دغدغه های مهم او بود. بر همین اساس بعد از گذارندن دوران رسیدن به کمالات علمی و معنوی وارد عرصه تألیف، تصنیف، تبلیغ، تربیت شاگرادن و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی شد و در این راه همواره، از امدادهای الهی و کمک های غیبی بهره مند بود.

در مصاحبه با ايشان مي گويند :
«آنچه در علوم و معنویات، غیر از بحث الفاظ فهمیده ام بیشتر از همین راه ها بوده و در نوشته هایم کمتر از امور خارجی کمک گرفته ام، نمی گویم از غیب خبر دارم و از حال و باطن کسی، اما اغلب معنویات و معارف خود را از استاد فرا نگرفته ام، بلکه از همین حالات به دست آورده ام و غالب نوشته هایم با ارشاد خداوند و کمک او بوده است.»
در قسمت دیگر مصاحبه می فرماید:
«در موقعیت امروز آن چه برای زنان در درجه اول اهمیت قرار دارد، این است که با نفس و دلخواهی های خود در مورد زر و و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدل های گوناگون در آمدن، مبارزه کنند. با این که این کار مشکل به نظر می رسد ولی در نتیجه به کمالات معنوی زودتر نائل می شوند. پس بهترین جهاد حفظ پوشش زنان است.
همان طور که در کتاب روش خوشبختی نوشته ام سعادت شما (خواهران) به دو جنبه جسمانی و روحانی بستگی دارد که باید مراقب هر دو باشید. باید در صدد تکمیل صفات نیک و انسانی بر آئید و از صفات بارز زن همان پاکدامنی و عفت است.
زنان تا حد امکان باید خود را در مقابل چشم مردان نا پاک و پلید قرار ندهند. زیرا شرافت زن نزد تمام عقلا در جامعه، در عفت اوست.
من مخالف تحصیل کردن خانم ها نیستم، تحصیل کنند و علم بیاموزند لکن با حفظ نفس و آبروی اسلام، پاره کردن حجاب در حقیقت پاره کردن اوراق قرآن است. چون قرآن به حجاب حکم می کند و خلاف آن را عمل کردن، حکم خدا و پیامبر را زیر پا گذاشتن است لازمه مسلمانی، معتقد بودن و عمل کردن به دستورات قرآن است و سعادت شما نیز در این کار است. در مورد سعادتمند شدن فیثاغورث گفته: کمترین از مردم راه خوشبخت شدن را می شناسند، اکثریت بازیچه هوی و هوس شده، نوبت به نوبت دستخوش امواج مخالفت گشته و در روی دریائی که ساحل ندارد، چرخ می زنند و مانند کوران در مقابل توفان، نه حس مطاوعت دارند و نه تاب مقاومت.
امر مهم دیگر در انسان خصوصاً در زنها مبارزه با صفات مکر و حسد است که بیشتر در آنان وجود دارد و باید حتی الامکان سعی بشود که این صفت مذموم را از خود دور کنند.در پایان باید بگویم: ای بانوان و دوشیزگان عزیز بدانید که هیچ خوشبختی به قدر آرامش دل نیست و سعادت حقیقی بر روی فضیلت بنا شده است.
آیا فضیلت و آرامش روح را چه وقت می توان به دست آورد؟ البته زمانی چنین سعادتی نصیب انسان خواهد گردید که در این بی پایان زندگی دنیا، دست آویزد به ریسمان محکم توحید. همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لانفصام لها و الله سمیع علیم، الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.»
سعادت واقعی در اثر ایمان و یکتا پرستی و تقوی پدید خواهد آمد و اگر شما خواهان سعادت دنیا و آخرت هستید، پیرو قرآن و قدم به قدم به سوی حق پا گذارید، آن گاه خوشبختی را احساس خواهید کرد.»
بانو علویه همایونی یکی از شاگردان برجسته ایشان که سال های بسیاری، شرف افتخار حضور در محضر استاد ربانی و عارفه نورانی را داشته، درباره ایشان چنین می گوید:
«پس از طی مسافت چهل ساله و رشد و تکامل (اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنة) و پس از آزمون های گوناگون، نوبت به امامت و پیشوایی و ثمر بخشی می رسد (و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فاتمّهنّ)  و او باید وارد اجتماعات بشری شود و درب منزل خود را به روی افراد جامعه بگشاید و برای هدایت آنها تلاش بی وقفه را آغاز کند و در مقابل همنوعان خویش احساس وظیفه نماید و بگوید و بنویسد و هشدار دهد و به راهنمایی و هدایت آنها بپردازد.
که: (یا ایها الانسان انک کادحٌ الی ربّک کدحاً فمُلاقیه)
در این زمانه است که جماعت زنان مبدأ فیض را به دست آورده و گم شده خویش را پیدا کرده اند که در تمام هفته از فیض وجود و مواعظ و آموزش بی دریغ او بهره می گیرند و او نیز با نیت خالصانه خود به یاری آنها می شتابد و عطش معنوی آنها را با ذخائر علمی و معنوی خود فرو می فشاند.
زنان شهر اصفهان در پرتو وجود او شور و نشاطی داشتند و در کنار حضرتش احساس آرامش می کردند صبح چهارشنبه (روزهای درس تفسیر ایشان) با نشاط ویژه ای گروه گروه بانوان محجبه به در خانه او سلام می دادند. زیرا می دانستند که او آینه خداشناسی، آینه تقوا، آینه صداقت و صفا، آینه اعمال شایسته و اخلاق انسانی است …»
در همین ایام بود که از وی آثار متعددی منتشر شد و در پی آن بسیاری از اندیشمندان، علماء عرفا و شخصیت های برجستگی فرهنگی ملاقات ها و دیدارهایی با او داشتند و بعد از سالهای زیاد ریاضت و عبادت تحمل رنجها، ملاقات ها و سختی ها در این سیر الی الله و سفر از عالم فناء به عالم بقاء، ضعف عمومی و ناتوانی جسمی بانو را فرا می گیرد و مانع حضور او در فعالیت های اجتماعی و مکتب فاطمه (سلام الله علیها) یکی از آثار با برکت وی در تربیت شاگردان و بانوان نمونه بود، می شود.
فروغ السادات عروس فداکار، خوب و متدین ایشان از هیچ کوشش و خدمتی به وی دریغ نکرد و همچون پروانه ای گردا گرد وجود مادر روحانی و استاد ملکوتیش می چرخید و از او مراقبت می کرد. بانو با مشاهده این همه زحمت و فداکاری به او می گفتند:
«فروغ خانم من بهشت را برای تو تضمین می کنم.»
تنها فرزند ایشان به مادر می گوید: «مادر شما یک زن عالمه، فاضله و موحده به تمام معنی هستید، چرا باید این قدر زجر و درد بکشید»؟! بانو با نهایت آرامش می گوید:
«صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی؛ پسرم من باید خالص شوم، اینها امتحان الهی است و باید امتحان  پس داد.»
خانم غازی از شاگردان ایشان می گوید در روزهای آخر عمرشان که به دیدنشان رفتم فرمودند:  «من دیشب خدمت جدم رسول الله (صلی الله علیه وآله) رسیدم و مرتبه نفس مطمئنه را مشاهده کردم …» آن گاه گریه می کردند و می گفتند: «من نمی خواستم برگردم ولی نمی دانم چه شد که به زندگی برگشتم. دیشب از جدم رسول الله خواستم که حضرت علی (علیه السلام) را ملاقات کنم یک دفعه در باز شد و حضرت امیر (علیه السلام) وارد شدند، دستم را روی شانه حضرت انداختم، گفتم یا مولا امیرالمؤمین من می خواهم خدمت شما برسم، حضرت لبخندی  زدند و فرمودند تو هستی …» خلاصه ایشان مرتباً گریه می کردند و می گفتند: چرا من برگشتم؟ من به آن نفس مطمئنه رسیده بودم.
عارفان که جام حق نوشیده اند              رازها دانسته و پوشیده اند
هر که اسرار حق آموختند                    مهر کردند و دهانش دوختند
سرانجام روز موعود و لقاء الهی فرا می رسد اول ماه مبارک رمضان 1403 هـ . ق مطابق با 23 خرداد ماه 1362 هـ . ش بانو در بستر احتضار است و بعد از مدتی خاموشی چشم های بسته وی باز می شود و لب هایش شروع به حرکت می کند. چشم هایی که در خلوت شب های بسیار در مناجات با پروردگارش می گریست و شب ها را در عبادت خدایش به بیداری به سرمی برد. و لب هایی که سال های متمادی ذکر خدا بر آن جاری بود، هم اکنون آخرین کلمات را در عالم دنیا زمزمه می کند و وحدانیت محبوب و معبودش و رسالت جدّش و ولایت پدرش بر زمزمه های خاموشش جاری می شود.
در همان هنگام صدای اذان مؤذن بلند بود الله اکبر، الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، چشمان بانو به آسمان دوخته می شود، اشهد ان محمداً رسول الله دیده پر نورش به قبله متمایل می شود. اشهد ان امیرالمؤمنین علیاً ولی الله و این ندای ملکوتی آخرین جمله ای بود که در این عالم فانی در گوش او طنین انداز شد. و عاقبت این بانوی آسمانی حاجیه خانم امین به ملکوت اعلی پیوست و جان تقدیم جانان نمود و بدرود حیات ظاهری دنیا بگفت و در جوار رحمت الهی قرار گرفت. روحش شاد و یادش جاودانه باد.
منابع:

مشاهیر زنان اصفهان(ص 100 و 101)
زندگانی بانوی ایرانی، (ص 9 و10_ 137 و 138)
اقتباس از زندگانی بانوی ایرانی، (ص 143 و 142)




 نظر دهید »

درخشندگی بانو مجتهده امین(ره) در علم و عمل

15 تیر 1393 توسط عسگری


ادامه ی زندگینامه:
وی همواره بر طریق تحصیل علم، تهذیب و خود سازی و عرفان و مراقبت از خود بود تا اینکه در چهل سالگی نور اجتهاد در وجودش آشکار شد و با انتشار اولین کتاب به نام اربعین هاشمیه به زبان عربی که در آن چهل حدیث را در زمینه های مختلف کلامی، فلسفی، فقهی، اصولی و اخلاقی بسیار عمیق و زیبا تجزیه و تحلیل نموده
و نظریه های بدیعی را مطرح نموده، نام ایشان در جوامع علمی مخصوصاً حوزه علمیه نجف زبانزد خواص گردید و کتاب اربعین در نظر علما و اندیشمندان بسیار ارزشمند و عمیق جلوه گر شد و علماء از آن استقبال شایانی کردند به طوری که آیت الله آقا سید محمد علی نجف آبادی استاد معقول و منقول ایشان در تأیید تشویق علمای نجف فرموده بود:
«بانو امین (ره) هر چه در این کتاب نوشته اند از تراوشات فکری خودشان بوده است و ربطی به تعلیمات من ندارد.»
از آن موقع مراجعات و پرسش ها از ایشان از اطراف و اکناف آغاز شد و علماء در صدد بر آمدند تا از او امتحان اجتهاد بگیرند و بدین ترتیب حاجیه خانم امین در مقام اولین مجتهده عصر خود قرار گرفت و تعدادی از بزرگان به وی اجازه اجتهاد دادند، همانند آیت الله شیخ محمد رضا نجفی، آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آیت الله میرزا آقا اصطهباناتی و آیت الله شیخ مرتضی مظاهری و بعد از مدتی از طرف ایشان به برخی علما اعطای اجازه شد مانند:
آیت الله سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی، علامه سید عباس حسینی کاشانی صاحب معجم اعلام الشیعه، علامه شهید حاج سید محمد علی قاضی طباطبائی، علامه شیخ عبدالحسین امینی صاحب الغدیر، علامه خبیر سید محمد علی روضاتی، علامه شیخ عبد الله سبیتی صاحب کتاب تحت رایه الحق،حجه الاسلام شیخ زهیر الحسون، عالمه فاضله زینت السادات همایونی و…
شیخ عبدالله سبیتی نویسنده عراقی در رابطه با کتاب اربعین و عظمت بانو می گوید: «کتاب اربعین هاشمیه در نزد من به مثابه رساله دکتری می باشد و الان ما شناختیم مقام این بانوی سیده را در علوم اسلامی، چه در مباحث معقول و چه منقول، همانا این فاضله به این مراتب عالی از علم رسیده در حالی که هرگز به مدرسه ای خارج از خانه نرفت و همواره در چهار دیواری خانه بود و متصل به اساتیدی غیر از اساتیدی که به خانه ایشان می آمدند نبود ….»
بانوی  عالمه (ره) پیرامون این دوران چنین می نویسد:
«موقعی که عمرش به چهل رسید قوه استنباط احکام از روی دلائل تفصیلی برایش حاصل شد پس از بعضی علماء اعلام درخواست اجازه، اجتهاد نمود. بعد از آن که او را در بعضی مسائل اصول و فروع آزمایش نمودند، به او اجازه دادند تا به آنچه که خود بر طبق روش های رایج بین بزرگان، استنباط نموده عمل کند و نیز به او اجازه دادند که روایاتی را که به استناد طرق خاص به ائمه (علیهم السلام) می رسد و صحیح است، از آنها نقل کند.
در چنین موقعی از حضیض تقلید به اوج اجتهاد و از ذلت تبعیّت، به عزت استقلال رسید و در معرفت مبدأ و معاد، جامع دو کمال خویش در حد امکان گردید. بعد از این مرحله مشتاق شد که بعضی از اندوخته های ذهنش را به دیگران برساند، پس به تألیف و تصنیف مشغول شد.
او دارای تألیفات مختلفی است که از آن جمله است اربعین الهاشمیه، مخزن اللئالی فی فضیلة مولی الموالی، سیر و سلوک در روش اولیاء و طریق سیر سعدا، معاد یا آخرین سیر بشر، اخلاق و راه سعادت»
یادنامه بانوی مجتهده، ص _14
بانوی نمونه، ص 106_ مقدمه النفحات الرحمانیه، (ص 11 و 12)
نام چهار کتاب دیگر ایشان در این نوشته ذکر نشده که عبارتند از روش خوشبختی، النفحات الرحمانیه، جامع الشتات و مخزن العرفان که تفصیل آن در بررسی آثار ایشان می آید. ترجمه نوشته استاد زندگانی بانوی ایرانی، (ص 274 و 2)


 نظر دهید »

زندگی نامه عارفه ی عالمه بانو مجتهده امین(ره)

13 تیر 1393 توسط عسگری

حاجيه خانم سيده نصرت بيگم امين معروف به بانوی مجتهده اصفهانی نصرت امين در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان ديده به جهان گشود. از چهار سالگى به مكتبخانه رفت تا به فراگيرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و اين زمانى بود كه در زمينه تحصيل علوم و معارف دينى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هيچ مجال و زمينه اى براى حضور زنان نبود؛ بخصوص در سالهاى 1280 به بعد كه تحصيل علم براى پسران هم آسان و ميسر نبود تا چه رسد به دختران.  او در 15 سالگى به ازدواج و همسرى پسر عمويش درآمد.اما زندگى خانوادگى و تربيت فرزندان در فراگيرى دانش او اثرى نگذاشت و آن چنان در جهت كسب علوم دينى از خود جديت نشان داد كه موافقت و مساعدت اطرافيان بويژه همسر خويش را براى ادامه تحصيلات در علوم دينى، فقه و اصول و زبان عربى به دست آورد و همزمان به فراگيری حکمت و فلسفه مبادرت ورزيد. در اين زمان او بيست ساله بود.
مهمترين استاد ايشان كه فقه و اصول و حكمت را به وى آموخت، آيت الله نجف آبادى بود. بانو امين از زمان كودكى كه اهل ذوق و تفكر و تدبر در موجودات و آثار حق تعالى و از عشاق پروردگار كريم بود، در حين تحصيل حكمت به كشف و شهود نيز نائل مى گرديد و در اين رابطه بهترين سند و گواه آثار تفسيرى ايشان كتاب اربعين الهاشميه و نيز نفحات الرحمانيه است.
دوران کودکی و نوجوانی
بانوی بزرگوار، سیده مکرمه نصرت امین (ره) معروف به بانوی ایرانی در سال 1274 هـ ش مطابق ماه ذی الحجه الحرام 1312 هـ ق در خانواده متدین، اصیل و نجیب در اصفهان دیده به جهان گشود.
پدر ایشان حاج سید محمد علی امین التجار فردی شریف، بزرگوار، مؤمن و از بازرگانان سرشناس متدین بوده است و مادر ایشان زهرا دختر حاج سید مهدی ملقب به جناب است که بانویی متدین و اهل ذکر و خیرخواه محرومان بوده است خداوند این دختر را پس از سه پسر به این خانواده عطا نمود.
پدر و مادر این فرزند هر دو از سادات بزرگوار و دارای نسب شریف می باشند بانوی مجتهده (ره) در این رابطه در شرح حال خود می نویسند:
«او (منظور خودشان) کنیزی از کنیزان خداست که به بانوی ایرانی معروف بود، و با نام حاجیه خانم صدا زده می شود. او در اواخر ماه ذی الحجه الحرام سال 1312 هـ ق که هزاران صلوات و سلام و تحیت بر هجرت کننده آن (پیامبر) باد از دو اصل تولد یافت.
اما اصل مقدم و پدر بزرگوار، حاج سید محمد علی ملقب به امین التجار اصفهانی، فرزند حاج سید محمد حسن است. هر دو از چهره های شریف و تجار عظیم و سادات کریم هستند بنابر آنچه بعضی از افراد موثق خبر داده اند. ایشان فرزند سید میرزا، ملقب به میر معصوم پسر سید محمد پسر میر معصوم است که در تخت فولاد اصفهان دفن شده اند تمامی این افراد از فضلای بزرگوار و سادات حسینی هستند.
اما اصل دوم (مادر عزیز) از زنان سیده، صالحه، مؤمنه و از خاندان مجد و شرف و از سادات حسینی است که به یکی از اوصاف جده اش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) یعنی زهرا نامیده شده و دختر حاج میرزا مهدی ملقب به جناب است.»
از همان کودکی عنایات خاص حق تعالی و تابش محبت الهی و گرایش به حقیقت وجود توحید نهفته در فطرت او آشکار بود. ایشان در این رابطه می فرماید:
«بعد از گذشتن زمان طفولیت و کودکی بلکه از اول دوران تمییز همواره قلبم را متعلق و متوجه به شیء و امر ناشناخته (خداوند متعال) می دیدم و نفسم را طالب ادراک و فهم آن می دیدم لکن نمی دانستم حقیقت آن چیست و راه وصول و رسیدن به آن چگونه می باشد تا اینکه عطا کرد پروردگارم مرا و چشمم را به نور توحید روشن گردانید و بر قلبم درهای اشراقات الهی گشوده شد …»
«من در زمان کودکی و اوایل جوانی بسیار مایل و حریص به مطالعه کتاب های علمی و گوش دادن به مواعظ دینی بودم و هرگاه نزدیکانم مشغول به تفریح می شدند من به مطالعه مشغول می شدم آنها مرا طعنه می زدند و بر من اعتراض می کردند و می گفتند: چگونه تو مشغول به مطالعه می شوی و تفریح را رها می کنی؟ این کار عاقلانه نیست بلکه از بطالت و کسالت است.
و من به جهت اشتیاق شدیدی که به مطالعه داشتم سخن ناروا و استهزاء های آنان را تحمل می کردم و چنان خود را می یافتم که گویا از امور لهو و مزخرف و زیور آلات و تجملات دنیا اعراض دارد و به اینها انس نمی گیرد بلکه قلبم به چیز دیگری بستگی دارد با این که مطلوب و محبوبم برایم مشخص و ممیز نبود، هر گاه از یک عالم یا واعظی چیزی از اوصاف حق تعالی می شنیدم قلبم به سخن او میل مفرطی می نمود و گویا سر تا پا گوش می شدم و پیوسته این چنین بودم تا این که به تحصیل علوم عربی راغب شدم و به تحصیل مقدمات از صرف و نحو و غیرها از مقدمات فقه و منطق و حکمت مشغول شدم و خدا می داند که این راه را با چه سختی و اضطراری گذراندم و چگونه مشقت هایی را که از زخم زبان دوستان و استهزای آنها به من می شد تحمل می کردم …. »
دوران اولیه زندگی بانو همزمان با حکومت ستم شاهی قاجار و نفوذ غرب و تهاجم وسیع فرهنگ غرب زدگی، تجمل گرایی و دور شدن از هویت اصلی و حقیقت دینی بود. در این موقعیت حساس پدر و مادر ایشان با جدیت تمام به مراقبت و تربیت این کودک می پردازند و از چهار سالگی وی را برای فراگیری قرآن، خواندن و نوشتن به مکتب می فرستند تا به مدد الهی او را از تهاجمات زمانه و انحرافات و خود باختگی ها حفظ نمایند.
خود ایشان در این رابطه می فرماید: «وقتی به حدّی رسید که بتواند میان خوب و بد فرق بگذارد والدینش به تربیت او اقدام نموده و بر ادب کردن او و به ظهور رساندن توان هایی که خداوند در سرشت و سریر او نهاده بود، همی مواظبت کردند موقعی که سن او بیشتر شد و به حد درس خواندن و تعلم رسید معلمی برای او انتخاب کردند که زنی عالم، مؤمن، عفیف و بی نظیر در زمان خود بود. این معلم در حدّ توان در تربیت و نیکو گردانیدن اخلاق وی تلاش کرد.»
ادامه دارد…



 نظر دهید »

آرشیوها

  • آذر 1393 (2)
  • آبان 1393 (2)
  • مهر 1393 (4)
  • شهریور 1393 (4)
  • مرداد 1393 (14)
  • تیر 1393 (5)
  • بیشتر...

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس